مرداب غم
مرداب غم

مرداب غم

الماس و گردو و ما آدم ها

بعضی وقتا ما آدما یه الماسی و تو دستمون داریم ... چشممون به یه گردو میفته که رو زمین داره تو سراشیبی میچرخه و پایین میره ... دنبال گردو میدویم ... اینقدر تند دنبال گردو میدویم که حواسمون از الماس توی دستمون پرت میشه ... وسطای راه خودمون و پرت میکنیم رو گردو و بالاخره میگیریمش ... الماس از دستمون پرت میشه و میره ته یه چاه خیلی عمیق ... گردو رو میشکنیم و میبینیم پوچه و گندیده است ... ما میمونیم و پوست گردویه گندیده و یه دهنه باز و یه دنیا حسرت ... قدره الماسی و که تو دستت داری بدون و نذار یه گردو .. حواست و پرت کنه..این واقعیت زندگیه ماست...


با تشکر از فاطمه زهرا

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.