-
ﺧــــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ
یکشنبه 10 اسفند 1393 08:53
ﺧــــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ... ﺍﺯﻡ بپرﺱ: ﺣﺎﻝ ﻭ ﺭﻭﺯﺕ ﭼﻄﻮﺭﻩ؟ ﻣﻦ میگم: خیلے ﺧـــــــــــــــــــــــــــــــﻮبہ ... همہ چے ﺁﺭﻭﻣــــــــــــــــــــــہ... ﺗﻮﺍﻡ ﺑﺨﻨﺪ ﻭ ﺑﮕﻮ : خیلے پـــــــــــــــــــــﺮﺭﻭیے !!!....
-
توبه
یکشنبه 10 اسفند 1393 08:53
-
-_-
یکشنبه 10 اسفند 1393 08:52
-
سردار حاج قاسم سلیمانی
یکشنبه 10 اسفند 1393 08:46
هر قدر او آرام و بیسر و صدا میرود و میآید و کارهایش را انجام میدهد، بیرون از مرزهای جمهوری اسلامی در مورد او، خیلی خبرها هست. آنها از او و سپاه تحت امرش میترسند و همین ترس سرآغاز خبرهای بعدی است، آنها او را تروریست میخوانند، بارها و بارها تحریمش میکنند، به او اتهام دخالت در امور سایر کشورها را میزنند،...
-
افشین یدالهی
یکشنبه 10 اسفند 1393 01:25
یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد اما مرا به عمق درونم کشید و رفت یک آسمان ستاره ی آتش گرفته را بر التهاب سرد قرونم کشید و رفت من در سکوت و بغض و شکایت ز سرنوشت خطی به روی بخت نگونم کشید و رفت تا از خیال گنگِ رهایی، رها شوم بانگی به گوش خواب سکونم کشید و...
-
چشم مادر
یکشنبه 10 اسفند 1393 01:17
مادر من فقط یک چشم داشت. من از اون متنفر بودم … اون همیشه مایه خجالت من بود! اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت. یک روز اومده بود دم در مدرسه که منو به خونه ببره خیلی خجالت کشیدم. آخه اون چطور تونست این کار رو بامن بکنه؟ روز بعد یکی از همکلاسی ها منو مسخره کرد و گفت مامان تو فقط یک...
-
اشک مادر
یکشنبه 10 اسفند 1393 01:14
پسرکی از مادرش پرسید: مادر چرا گریه میکنی؟ مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت: نمیدانم عزیزم، نمیدانم! پسرک نزد پدرش رفت و گفت: چرا مامان همیشه گریه میکند؟ او چه میخواهد؟ پدرش تنها پاسخی که به ذهنش رسید این بود: همهی زنها گریه میکنند بی هیچ دلیلی! پسرک از اینکه زنها خیلی راحت به گریه میافتند، متعجب بود. یک...
-
خدا حافظی
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:50
اگه می دونسنتی قطره ی بارون هنگام جدا شدن از ابر چه حسی داشت ! اگه می دونستی یه بندر هنگام رفتن کشتی ها چقدر تنها میشد ! اگه می دونستی درخت کاج هنگام پر کشیدن پرنده ها چقدر غمگین می شد ! اگه می دونستی با رفتنت چه آتیشی به جونم کشیدی اینقدر راحت نمی گفتی : خداحافظ … . . . برو ای خوب من ، هم بغض دریا شو ، خداحافظ ! برو...
-
فراموشی
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:48
پیاده روهای این خیابانها خراب شده اند مست اند خیال برشان داشته که تو دست در گردن من داری نمیدانند من با هر بارانی اندوه فراموش شده ام را با خود به خیابان میبرم و تویی در کار نیست … . . . یادت هست ؟ جــناق می شکستیم می گفتیم : ” یادم تــــو را فرامــــوش ” ولی امـــــــروز ، تمام استخوانهـــــایم شکــــــــسته , باز هم...
-
مادرم
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:46
معذرت میخوام فیثاغورس ....چرا که مادر من سخت ترین معادلات است! معذرت میخوام نیوتن ...چرا که مادر من راز جاذبه است! معذرت میخوام ادیسون ...چرا که مادر من اولین چراغ زندگی من است! معذرت میخوام افلاطون ...چرا که این مادر من است که شهر فاضله قلب من است! معذرت میخوام رومیو... چرا که همه راه ها به عشق مادر من ختم میشود...!...
-
مادر
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:45
مادر ای یکدانه وتنهاترین غم خوارمن از من عاشق تربه من دیوانه و بیمارمن وصف تو نتوان به صدها دفترودیوان نوشت ای که وصفت روز و شبهاتا ابددرکارمن پروراندی جان من بارنجهای بی شمار کی شود قربانیت این جان بی مقدارمن خرج کردی عمر خود را تابروید جان من من به لطفت زنده ام ای ابرباران دارمن شرح لطفت درازل افسانه ای ننوشته بود...
-
دختران سرزمینم
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:39
دخــــــتر شدم تا با تمام وجود عاشق یه نفر باشم،فقط یه نفــــــــر... دخــــــــــتر شدم تا با احساسات قشنگ آرومش کنم... دخــــــــــــــتر شدم تا تکیه گاه خستگی های یه مرد باشم... دخــــــــــــــــتر شدم تا به یه نوزاد زندگی ببخشم... ... به ســـــــــــــــــــلامتی دخترای سرزمینم
-
زن یواشکی
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:38
یــــواشـــکی زن شدم...! مادرم یــــواشـــکی به پدرم گفت بچه دختر است. من یــــواشـــکی بزرگ شدم. هر ماه یــــواشـــکی درد کشیدم. یــــواشـــکی عاشق شدم. یــــواشـــکی مادر شدم. حال یــــواشـــکی میخواهم آزاد باشم ...! افسوس که در سرزمین من زن بودن تنها یک اتفاق یــــواشـــکی است..!
-
اس ام اس بهاری
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:36
دوست عزیز بیائیم در سال جدید از گناه دوری کنیم و از فرستادن اس ام اس های توهین آمیز به یکدیگر بپرهیزیم خاک تو سر هرکی توجه نکنه ! سال جدید با ۱۲ برجش تو حلق هرکی توجه نکنه ! . . . فخر فروشی در سال ۹۰ ! دیشب نون سنگک خوردیم با پنیر تازه لامپامون هم روشن بود ! . . . یه چیزی میگن حساس نشیا !؟ برای اینکه اومدی سمت گوشی...
-
حضور تو بهار نارنجیست که با چشم های بسته
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:35
حضور تو بهار نارنجیست که با چشم های بسته لذتش عمیق تر است
-
بهار برایم مثل حس دیدن منظره ایست نو
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:34
هار برایم مثل حس دیدن منظره ایست نو درمیان پاییزی به بلندای یک عمر... که تکرارش سال ها طول می کشد...
-
بهار نزدیک است
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:32
بهار نزدیک است ومن از بهار دور!! حال هیچ فرقی نمیکند چه نزدیک چه دور بهار چه بخواهم چه نخواهم خواهد امد واین بهار همان بهار پارسال است!! شاید بهار هزارن سال پیش!! این قصه دیروز امروز نیست بهار می امد و من این را میدانستم اما وقتی می امد که دگر به بودنش نیازی نبود گلهای نرگس زجرشان را زیر یخهای زمستان کشیده اند وحالا...
-
من تو میگذریم
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:32
-
خدایا.............
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:31
-
مادر
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:30
بدترین چیز اینه که محبت مـــادر رو با "هان" و "چیه؟" جواب بدی... . . . بعد زنگ یه غریبه رو که فقط هوسه ، با "جانم" جواب بدی
-
خداوندا......
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:30
-
در انتظار تو ام
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:29
در انتظار توام … در چنان هوایی بیا که گریز از تو ممکن نباشد تو … تمام تنهایی هایم را از من گرفته ای خیابان ها بی حضور تو راه های آشکار جهنم اند
-
مهم اثبات وفاداری دریاست
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:28
هرز گاهی دریا هوس میکنه به ساحل سری بزنه براش مهم نیست ساحل دستشو میگیره یا نه مهم اثبات وفاداری دریاست . . .
-
http://sokotee-sard.blogfa.com/post/652
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:27
کودک!!! کفشاهایم را نپوش، تلاش تو برای بزرگ شدن غمگینم می کند. کوچک بمان! کودک بمان! من در بزرگ شدنم دردهایی دیدم ک کوچک کرد بزرگ شدنم را...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:27
درد دارد....وقتی سکوت از لا به لای آرواره های زمان ,دنده هایت را خرد میکند....به راستی....سکوت....رازی بس نهفته ست....گویی قرن ها در گورستان های سرد وجودت مدفون مانده....به راستی این کلمات همچون مُهریست بر دهان....سکوت...صدای تلخ فریادهای خاموشی ست که با پارادوکس خود گلویت را می فشارند....فقط...سکوت است که می...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:26
گوش کن! صدای نفس های پاییز می آید... نگرانی هایت را از برگ های درخت آویزان کن، چند روز دیگر می ریزند.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:26
هر که آید گوید: گریه کن، تسکین است گریه آرام دل غمگین است چند سالی است که من می گریم در پی تسکینم ولی ای کاش کسی هر که
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:11
چنان نابکاری رسید روزگار همه سروران آز شدند آزگار ز جنگ را نبود هنر راهکار دروغ هم نشد برایند کار به اندیشه گشتند بسازند نگار به الگو نشاندن هنر سازگار سپر شد زمان چونین راهکار گذر شد دروغین ز الگو نگار رسید ژرف بحران هنر سروری نگار و نگارگر نبود باوری به کرسی نشاندن رسید اوج خود به سرور شدنهای بحران خود بشد رسم و...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:11
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 اسفند 1393 00:10